مراحل تهیه
- 1
نشاسته +شکر+آب حل کنید بذارید روی حرارت ملایم و مدام هم بزنید تا قوام بیاد اگه شعله زیاد باشه زود قوام میاد وهنوز بوی خامی میده.بعد گلاب اضافه کنید و هم بزنید.
- 2
یه کم که خنک شد خودشو میگیره میتونید با دست گردش کنید و توی پودر نارگیل بزنید و با گردو تزیین کنید.
دستورهای مشابه
-
-
-
-
-
-
-
باسلوق
خودت باسلوق خوشمزه درست کن ...قاطی آجیل کن اصن ...سفید برفی 😍😋برووووو بریم🤗امیدوارم لذت ببرید😊😍تقدیم به شما ❤❤❤❤طاعات و عباداتتون قبول حق 💫💫💫منتظر کوک اسنپ هاتون هستم😉😍 #سرآشپز_طلاییاگر از این دستور استفاده کردید یک صلوات بفرستید《اللهم صلی علی محمد و آل محمد》به اینستاگرام من سر بزن😊✌🏻Instagram.com/soodabehgheyri Soodabeh Gheyri -
-
-
-
-
-
-
-
-
-
باسلوق گردویی
اصن روایت داریم دختری که شیرینی بپزهجاش وسط بهشته🤪بعلهههه🥰😍♥️تجربه اولم بود ولی عالی شدددددد😍پ.ن:باسلوق زینب پز😋♥️ #سرآشپز_طلایی Zeynab_d48 -
-
-
-
-
-
باسلوق خونگی
حلول ماه مبارک رمضان رو به همه ی شما عزیزان تبریک میگم❤اینم یه باسلوق خوشمزه که مناسبه برای افطار😍#سرآشپز_طلایی#ماه_رمضان ♡Fatmeh♡ -
-
-
-
-
باسلوق یلدایی
#باسلوق #خونگی #یلدا #قصه_یلدایکی بود یکی نبود روزی روزگاری در این شهر به این بزرگی یه دختربچه نازی بود به اسم زهرا، زهرا کوچولوی قصه ما در یک خانواده فقیری زندگی میکرد. زهرا کوچولو با پدر، مادر، برادر و مادربزرگ پیرش زندگی میکرد.یه روز از مدرسه اومد با خوشحالی به مامانش گفت: مامان امشب شب یلدا هست و میتونیم کلی خوراکی های خوشمزه بخوریم.مامان زهرا چون میدونست پولی ندارند که برای شب یلدا بخواند خوراکی بخرند، ناراحت شد ولی به زهرا چیزی نگفت.زهرا وقتی دید مامانش ناراحت شده فکر کرد که نکنه حرف بدی زده و رفت پیش مادربزرگش و قضیه را براش تعریف کرد.مادربزرگ زهرا هم که از وضعیت آنها خبر داشت، برای اینکه زهرا ناراحت نشه گفت بیا با هم بریم خرید کنیم و خوراکی بخریم ولی پس اندازی که مادربزرگ زهرا داشت خیلی نبود. در مغازه که وارد شد وقتی قیمت ها را میپرسید میدید فهمید که با این پولی که داره نمیتونه هیچ چیزی بخره، ناراحت شد و شروع کرد با خدای خودش درد و دل کردن.زهرا هم که موضوع را فهمید اشک از چشماش اومد و به مادر بزرگش گفت: اشکال نداره مادربزرگ مهم دور هم بودن و خوشحالی کردن هست امشب و اگه چیزی نباشه بخوریم هم اشکالی نداره. مادر بزرگ که دیده بود انقدر زهراکوچولو فهمیده است و خدا را شکر کرد. در همین حین یه خانمی که فهمیده بود مادربزرگ نتونسته برای زهرا خوراکی بخره اومد پیش زهرا و مادربزرگش و سه تا کیسه پر از خوراکی بهشون داد و رفت 👣Mobina👣 مبینا -
-
دستورهای پیشنهادی بیشتر
https://cookpad.wasmer.app/ir/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1%20%D8%BA%D8%B0%D8%A7/12604532
نظرات (3)