باسلوق زعفرانی

مریم بانو @maryam57106
مراحل تهیه
- 1
نشاسته را با آب باز کرده و روی حرارت ملایم گذاشته تا خمیر یکنواختی شود سپس شکر اضافه کرده و مدام هم میزنیم
بعد از یکدست شدن خمیر ، زعفران دم کرده و گلاب و کره را به آن اضافه میکنیم ،
وقتی که خمیر باندازه کافی غلیظ شد که از ظرف جدا شد ، از رو ی حرارت برداشته و در ظرفی که قبلا کمی چرب شده میریزیم و رویش را گردو خُرد شده و پودر نارگیل میدهیم و چند ساعتی در یخچال قرار داده و بعد بدلخواه برش میزنیم
کوک اسنپها
این دستور را امتحان کردید؟ عکس بگیرید و اینجا به اشتراک بگذارید
دستورهای مشابه
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
باسلوق گردویی زعفرانی
#سرآشپز_طلاییخوشبختیمیتونه داشتن آدمی باشه که؛بلده حتی، از راه دورمحالتو خوب کنه...یکی از تنقلات بسیار خوشمزه و سنتی ما ایرانی ها می باشد که بسیار راحت تهیه می شود و مواد در دسترسی برای تهیه باسلوق خوشرنگ نیاز دارید. همان طور که مشخص است این باسلوق با زعفران تهیه می شود و شما می توانید برای شب یلدا یا مهمانی ها خود به صورت دو رنگ این باسلوق را با ساده ترکیب و داخل دیس چسیده و آن را سرو کنید. زینب بانو -
-
باسلوق گردویی
آرزو میکنمکتابهای خوب بخوانیآهنگهای خوب گوش کنیعطرهای خوب ببوییبا آدمهای خوب حرف بزنیو فراموش نکنیکه هیچ وقت دیر نیستبودن چیزی که دوست داری باشیسلام عیدتون مبارک ⚘ممنونم از رویا جان بخاطر دستور خوبشون💝@cookfood1400 Tahere -
-
باسلوق زعفرانی
در آغاز زمستان هرگز زمستانی مباد ، بهار آرزوهایتیلدا مبارکسلام دوستان گلم یلداتون مبارکبا دستور خوب و کامل دوست خوبم سارا عزیز🌹 @ashpazi_sara_1011#یلدا #قصه_یلدا #سرآشپز_طلایی #باسلوق Fateme -
-
-
-
-
باسلوق یلدایی
#باسلوق #خونگی #یلدا #قصه_یلدایکی بود یکی نبود روزی روزگاری در این شهر به این بزرگی یه دختربچه نازی بود به اسم زهرا، زهرا کوچولوی قصه ما در یک خانواده فقیری زندگی میکرد. زهرا کوچولو با پدر، مادر، برادر و مادربزرگ پیرش زندگی میکرد.یه روز از مدرسه اومد با خوشحالی به مامانش گفت: مامان امشب شب یلدا هست و میتونیم کلی خوراکی های خوشمزه بخوریم.مامان زهرا چون میدونست پولی ندارند که برای شب یلدا بخواند خوراکی بخرند، ناراحت شد ولی به زهرا چیزی نگفت.زهرا وقتی دید مامانش ناراحت شده فکر کرد که نکنه حرف بدی زده و رفت پیش مادربزرگش و قضیه را براش تعریف کرد.مادربزرگ زهرا هم که از وضعیت آنها خبر داشت، برای اینکه زهرا ناراحت نشه گفت بیا با هم بریم خرید کنیم و خوراکی بخریم ولی پس اندازی که مادربزرگ زهرا داشت خیلی نبود. در مغازه که وارد شد وقتی قیمت ها را میپرسید میدید فهمید که با این پولی که داره نمیتونه هیچ چیزی بخره، ناراحت شد و شروع کرد با خدای خودش درد و دل کردن.زهرا هم که موضوع را فهمید اشک از چشماش اومد و به مادر بزرگش گفت: اشکال نداره مادربزرگ مهم دور هم بودن و خوشحالی کردن هست امشب و اگه چیزی نباشه بخوریم هم اشکالی نداره. مادر بزرگ که دیده بود انقدر زهراکوچولو فهمیده است و خدا را شکر کرد. در همین حین یه خانمی که فهمیده بود مادربزرگ نتونسته برای زهرا خوراکی بخره اومد پیش زهرا و مادربزرگش و سه تا کیسه پر از خوراکی بهشون داد و رفت 👣Mobina👣 مبینا -
-
-
باسلوق
همسر جان دلشون باسلوق میخواست که دیدم گردو ندارم یهو یاد مغز بادام افتادم گفتم بجای گردو استفاده کنم که عالی شد امیدوارم شما هم امتحان کنید و در کنار خانواده لذت ببرید #سرآشپز_طلایی#ابتکار#کوک_اسنپ 🌹گل زندگی🌹 -
-
-
-
-
-
-
دستورهای پیشنهادی بیشتر
https://cookpad.wasmer.app/ir/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1%20%D8%BA%D8%B0%D8%A7/16177253
نظرات (5)